وی در بخشی از مصاحبه به قطع عملیات سوآپ نفت خام اشاره و نسبت به توقف عملیات سوآپ انتقاد کرده است.
عاصمی پور در بخشی از مصاحبه علت توقف سوآپ را توسط سید مسعود میرکاظمی گمانه زنی تغییر یک باند در انجام عملیات سواپ و سپردن آن به یک باند دیگر عنوان می کند و می گوید این کار میرکاظمی 5 میلیون دلار خسارت به کشور وارد کرد.
وی همچنین اعلام می کند «ما در کل مدت قرارداد 240 میلیون دلار بابت سوآپ فی پول گرفته بودیم. به اضافه اینکه ما برای هر بشکه سهدرجهای پیای بهتر دریافت کردیم که یعنی بنزین بیشتر و فراورده بیشتر. به علاوه هزینههایی که بابت حمل نفت برای سوخت شمال کشور پرداخت نمی کردیم و الان باید پرداخت کنیم را که من حساب کردم میشد یکمیلیاردو 700 میلیون دلار که میرکاظمی ما را از این مزیتها محروم کرد.»
این گزارش در ادامه فارغ از تمام جوسازیهایی که سالها از سوی عدهای در خصوص توقف عملیات سوآپ مطرح می شود علت توقف عملیات سوآپ را منتشر می کند.
در ابتدا باید گفت آنچه که از ابتدا در قالب سوآپ نفت خام شکل گرفت، بدلایل عدیده فنی و اقتصادی و سیاسی از مطالعات جامعی برخوردار نبود، زیرا این پروژه فاقد نگاه درازمدت بود.
در این پروژه اهدافی مشخص شد و مهمترین هدف آن این بود که ترکیب نفت میادین مشخصی از کشورهای اذربایجان٬ ترکمنستان و قزاقستان که مطابق با طراحی پالایشگاهها بود به پالایشگاههای شمالی کشور (تهران و تبریز ) منتقل و عملیات پالایش در این پالایشگاهها بر اساس نفت خامهای مذکور انجام شود.
این پالایشگاهها بر اساس نفت اهواز،آسماری طراحی شده بود و به همین دلیل باید یک ترکیب نفت خام از آسیای میانه میآمد که نزدیک به مشخصات نفت خام اهواز و آسماری باشد.
اما براساس اسناد موجود که در ادامه به آنها اشاره می شود نفت خامی که از آسیای میانه وارد ایران شد از نظر کیفی با طراحی این دو پالایشگاه متفاوت بود به همین دلیل باید ترکیبی درست میشد که نفت خام آسیای میانه بتواند جایگزین نفت خام اهواز، آسماری شود، به گونهای که ظرفیت پالایشگاه ها و مشخصات فراورده تغییر نکند و از طرف دیگر میزان تولید فراورده بنزین و گازوئیل نیز افزایش پیدا کند.
ولی اسناد و گزارشهای کارشناسی نشان میدهد همه نفت خامهایی که از آسیای میانه میآمد دارای مرکاپتان (ترکیبات گوگرددار آلاینده) بالا بودند و از طرفی مشخصات کیفی انها با شرایط طراحی پالایشگاههای شمالی کشور به هیچ وجه همسان نبود.
به همین دلیل مسئولان اسبق با دیدن چنین وضعیتی تصمیم گرفتند پروژه را در 2 بخش CROS و CROS پلاس تعریف کنند که براین اساس تصمیمی گرفته شد که همزمان با فراهم شدن شرایط انتقال نفت خام در پالایشگاههای تهران و تبریز نیز تغییراتی صورت پذیرد و یکسری واحدهای جدید نیز اضافه شود تا بتوان این نفت را فراورش کرد.
این تغییرات شامل ایجاد تأسیساتی در نکا و احداث یک خط لوله انتقال جدید و تغییرات در پالایشگاههای شمالی بود احداث این پروژه ها نیز فازبندی شده بود که فاز اول این تغییرات در سال 82 به میزان ظرفیت 10 هزار بشکه به بهرهبرداری رسید، اما تغییراتی در پالایشگاه ها رخ نداد.
این طرح فازبندی شده بود که بخش های بسیاری از ان بدلیل شکست مطالعات طرح اجرا نشد، که شامل تغییرات در واحدهای تحت لیسانس پالایشگاههای شمالی ، احداث تأسیسات جدید و احداث تلمبهخانه در نکا، احداث 3 اسکله و حوضچه فراگیر نیز در دستور کار قرار گرفت و از طرف دیگر 3 فروند کشتی 60 هزار بشکهای پیشبینی شده بود که صدرا وظیفه تامین آن را بر عهده داشت. اما با تمام این پیش بینی ها، طرح سوآپ نفت خام در بدو شروع با شکست مواجه شد.
دلیل شکست سوآپ چه بود؟
اول اینکه طرح معاوضه نفت خام را به شرکت نیکو سپردند و این شرکت نیروی تخصصی برای این فعالیت نداشت و در همان ابتدا نفت خامهایی را وارد کرد که با آنچه پیش بینی شده بود بلحاظ کیفی مغایرت چشمگیر داشت. مثلا گزارشهای کارشناسی شرکت ملی پالایش و پخش فراوردههای نفتی نشان میدهد محتوای اب نفت گاهی تا 5 درصد و نمک ان تا ptb 250 می رسید. این به اصطلاح عامیانه یعنی آب نمک میخریدیم و به ازای آن نفت خام سبک ایران را تحویل میدادیم. تا مدتها هیچگونه ازمایشگاه کنترل کیفی در مبداء ورودی( نکاء) جهت ارزیابی محمولههای وارداتی مطابق قرارداد وجود نداشت و شرکت ملی پالایش و پخش از محتوای قراردادها بی اطلاع بود.
از همان ابتدا که پیشنهاد طرح سوآپ مطرح شد با توجه به محدودیت و متغیر بودن کیفیت تولیدات پیشنهاداتی مطرح شد. مثلاً قرار بود یک واحد تاپینگ در نکا احداث شود و مواد نفت خام وارداتی استحصال شود و با خط لوله به پالایشگاهها منتقل شود و واحدهای بنزینسازی جدید در پالایشگاه احداث کرده و آن را تبدیل به بنزین کنیم و از طرف دیگر نفت کوره را نیز به نیروگاه نکا بدهیم، اما در نهایت اتفاق دیگری رخ داد.
در سال 83 تصمیم گرفته شد تا نفت خام هایی به ایران بیاید که در واقع ورود این نفت خام ها رویا و غیرممکن بود. مثلاً یک گزینه این بود که نفت خام آذربایجان (آذری لایت) به طور 100 درصد بیاید زیرا نفت خام آذربایجان با ساختار پالایشگاههای تهران و تبریز مطابقت داشت. حالت دیگر این بود که 50 درصد نفت خامها از میدان تنگیز قزاقستان و 50 درصد از میدان کالامکاس باشد.
گزینه دیگر این بود که 25 درصد از تنگیز، 50 درصد اهواز و 25 درصد از چلیکن ترکمنستان باشد و گزینه دیگر 25 درصد اهواز، 25 درصد چلیکن، 25 درصد تنگیز و 25 درصد کالامکاس باشد. اما از همان اول تا آخرین روز که این طرح متوقف شد هیچ کدام از این سناریوها اجرایی نشدند.
در عمل نفت خام هایی به کشور وارد شد که با شرایط طراحی پالایشگاه تطبیق نداشت. بنابراین کمیته بررسی کیفیت نفت خامهای وارداتی در وزارت نفت شکل گرفت و این کمیته در 21/5/83 به طور رسمی اعلام کردند نفت خامهایی که وارد کشور میشود همگی مشکل دارد.
در واقع آن قدر مشکل حاد بود که به دلیل کیفیت بسیار بد نفت خام وارداتی در زمستان این نفت در خط لوله ماسید و برای آنکه بتوان خط لوله را احیا کرد، میلیون ها لیتر گازوئیل به خط لوله تزریق شد و برای آنکه دیگر این مشکل ایجاد نشود میعانات گازی خانگیران را به منطقه می آوردند و با ترکیب با آن نفت که معلوم نبود، واقعاً نفت خام است یا چیز دیگری به خط لوله میفرستادند تا خط لوله دیگر دچار مشکل نشود.
اما هزینه طرح چگونه و از کجا تامین شد؟
بر اساس مطالعات اولیه ٬این پروژه قرار بود بصورت خودگردان باشد و از محل سوآپفی که 3 دلار پیشبینی کرده بودند هزینه و درآمد پوشش داده شود. اما همانطور که گفته شد سوآپ واقعی رخ نداد و هزینه ها از منابع داخلی تامین و پروژه نیمه کاره رها و عملیات محدود سواپ در شرایط غیر ایمن انجام شد.
حتی بعضی از مدیران نفتی دفتری در آلماتی قزاقزستان باز کردند، تا این نفت رویایی خودشان را وارد کشور کنند و پیش خود گفتند، یک خط لوله احداث میکنیم و نفت خام را از قزاقزستان وارد میکنیم، اما نمیدانستند، اگر قرار است نفت خام مرغوب قزاقزستان را وارد کنیم، باید در تولید میدانهای مفروض مشارکت داشته باشیم. این میدانها در اختیار شرکت های امریکایی و اروپایی بود که بصورت کنسرسیوم اداره می شد و سهم دولت قزاقستان زیر 20 در صد بود. کنسرسیوم نیز همزمان با مشارکت در میدان ٬ بازار و نحوه انتقال نفت خام تولیدی را پیش بینی کرده بود( خط لوله CPC ).
بنابراین دوباره باید تاکید کرد مکانیزم سوآپی که در نظر گرفته بودند، با واقعیت منطبق نبود به عنوان مثال در سوآپ نمیتوان گفت همیشه سوآپ فی یک عدد ثابت است و معادله همیشه ثابت است.
به همین دلیل ما نه در میادین اسیای میانه مشارکت داشتیم تا بتوان سواپ واقعی را اجرایی کرد و نه آن ظرفیت طراحی شده خط لوله انتقال و تاسیساتی که احداث شده بود، محقق شد و نه به اهداف طرح دست پیدا کردیم و نه هزینه های مضاعف فراورش به تولید کننده یعنی پالایشگاهها پرداخت شد.
در بهترین حالت چه مقدار نفت خام وارد کشور شد؟
در بهترین حالت زمانی است که خط لوله BTC توسط پ.ک.ک دچار مشکل شد که در آن زمان 124 هزار بشکه در روز نفت وارد شد که حدود 25 درصد خط لوله همیشه اشغال بود و مابقی خط لوله بلا استفاده بود و هزینههای زیادی را به بار آورد و از طرفی بخشی از نفت خام وارداتی به میزان 4 یا 5 هزار بشکه در روز از طریق راهآهن به پالایشگاه تهران منتقل میشد که گزینه اقتصادی و زیست محیطی نبود.
بررسی کارگروه برای ارزیابی نفت سواپ و نظر انها در مورد نفت خام وارداتی چه بود؟
از همان ابتدای شروع عملیات سواپ نفت ٬ شرکت نیکو محموله هایی را که وارد کرد با شراط درخواستی و طراحی منطبق نبود و منجر به اسیب به تولید گردید بنابراین کارگروهی متشکل از پژوهشگاه صنعت نفت، مدیریت پالایش شرکت ملی پالایش و پخش، شرکت نیکو٬ شرکت پایانه های صادراتی مواد نفتی و برنامه ریزی تلفیقی پالایش و پخش تشکیل و پس از بازدید از میادین نفتی کشورهای اسیای میانه و نمونه برداری و ارزیابی اعلام کردند: این نفت خام دارای آب و رسوبات بالایی است و در آن ترکیباتی وجود دارد که در دمای 900 درجه قابل سوختن است و در اصل اینها مواد نفتی نیست و یک سری آلودگیهای فلزی است که ناشی از ذخیرهسازی در میادین است و همچنین دارای مواد افزودنی است.
چون ترکیبات وارد شده پایداری پایینی دارند کیفیت نفت خام بسیار بد است و همچنین مرکاپتان آن نیز بالاست و در نهایت با استاندارد پالایشگاه و با استاندارد پالایش و پخش نیز منطبق نیست و با توجه به اینکه شرکت نیکو نتوانسته است ترکیب نفت خامهای پیش بینی شده در طراحی پروژه را تامین نماید باید چارچوبی برای مشخصات کیفی نفت خامهای وارداتی در نظر گرفت و برای ترمیم خسارت های وارده به پالایشگاهها هزینه هایی در نظر گرفت که منجر به ابلاغ مصوبه 594 مورخ 10/6/83 شرکت ملی پالایش و پخش شد.
با همه این انعطافها باز شرکت نیکو نتوانست دامنه کیفی را رعایت نماید و با واردات نفت خامهای غیر مرغوب باعث توقف های خارج از برنامه در پالایشگاهها و خط لوله و انحراف و اتلاف کیفی در تولیدات پالایشگاههای شمالی گردید.
نتیجه مصوبه طراحی جدولی بود که حتما این نفت خامها در دامنه کیفی مشخص شده وارد شود، اما به محض آنکه دیدند شرکت نیکو نمیتواند به این چارچوب ها عمل نماید از آن عدول کردند به همین دلیل تصمیم گرفتند مشوقهایی برای شرکت نیکو بگذارند که این شرکت بتواند در بازار نفت ورود کند.
به همین دلیل در سال 87 جلسات ماهانه تشکیل میشد و مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران اعلام می کرد برای آنکه بتوان به واردات 300 هزار بشکه نفت خام دسترسی پیدا کنیم تغییراتی را لحاظ کنیم مثلا ایجاد مشوق برای شرکت نیکو تا بتواند نفت خام سبک را وارد کند و دوره بازپرداخت 180 روزه شد، اما با تمام این مشوقها شرکت نیکو اعلام کرد این کار برای من صرفه اقتصادی ندارد. دوباره مصوبه دیگری داده شد تا همین عملیات به اصطلاح سوآپ را حفظ کنند، زیرا اگر این عملیات به هم میخورد کلی سر و صدا ایجاد میشد که چرا این همه هزینه صرف شده است و سودی در آن وجود ندارد.
مثلا در سال 88 مشوقی به نیکو دادند، به عنوان حق معاوضه تا 50 سنت برای هر بشکه و اعلام کردند اگر نفت خام سبکتر از نفت خام ایران بیاورد به ازای هر API، به میزان 20 سنت پاداش در نظر گرفته شد و حتی از استانداردها نیز عدول کردند و گفتند اشکالی ندارد که عدم تطابق در این نفت با ساختار پالایشگاه وجود داشته باشد و بعد 3 دلار سوآپفی را نیز کنار گذاشتند و تخفیفهای متعددی را نیز برای واردات نفت خام در نظر گرفتند تا شرکت نیکو بتواند حد اقل از 50 درصد ظرفیت خط استفاده کند، اما با تمام این شرایط این شرکت نتوانست بیش از 60 تا 70 هزار بشکه نفت خام وارد کشور کند.
این عدول از استاندارد باعث شد که بارها پالایشگاهها دچار مشکل شوند. اولاً ابتدا آزمایشگاهی در نکا نبود و در آنجا نمونهبرداری به درستی صورت نمیگرفت و آزمایشهایی که خارج از کشور تحویل میداد دارای مشخصات کامل نبود، به طوری که در آن برگه آزمایشها هم نشان میداد نفت وارداتی نمک بسیار بالایی دارد و این موضوع بارها پالایشگاه را دچار توقف کرد و ضرر و زیانهایی را به پالایشگاه وارد کرد. به گونهای که حتی مدیران وقت پالایشگاه مرتب نامه مینوشتند که این نفت خام وارداتی باعث میشود که پالایشگاه از مدار تولید خارج شود و کیفیت فراورده ها به شدت پایین آمد.
در نهایت در نکا یک آزمایشگاه ایجاد شد و در آنجا آزمونهای اولیه از نفت وارداتی گرفته میشد و اداره نظارت نیز در پی آن اعلام کرد، این محمولهها با تمام مصوباتی که ما در مجموعه نفت داریم مغایرت دارد و شرکت نیکو خلاف مصوبه این نفت خامها را وارد کرده است و گاهی بدون اطلاع هر نفت خامی که به دستش میرسید، وارد کشور میکرد.
پس از آنکه پالایشگاه ها دچار ضرر و زیان هنگفت شدند به شرکت نفت اعلام شد، باید در متن قرارداد تضمیننامهای را ارائه کند که مشخص شود، حتما نفت با مشخصات از پیش تعیین شده و مدنظر پالایش و پخش وارد میشود.
نکته دیگری که باید مطرح کرد آن است که کسانی که عملیات سوآپ را سودآور میدانستند، باید بگویند این سود در کدام حساب ثبت حسابداری شده است. به خصوص با توجه به اینکه پالایشگاهها از محل عملیات سوآپ زیان کردهاند باید به دقت مشخص شود که این 3 دلار سوآپفی کجا است.
با توجه به توضیحات فوق باید گفت که فرآیند سوآپ نمی تواند با یک سوآپ فی ثابت در نظر گرفته شود و درعمل انچه که در این سال ها رخ می داد سوآپ نبود و خرید و فروش نفت خام بود.
در فرایند سوآپ عملاً باید نفت خام را با توجه به شاخص مطلوبیت و هزینه حمل قیمتگذاری کرد، زیرا انواع نفت خام در بازارهای مختلف قیمتهای متفاوت دارد و نمیتوان فقط مسیری را طراحی کرد و گفت فقط از این مسیر سوآپ صورت میگیرد. همچنین قیمت نفت که هر روز ثابت نیست که بگوییم سوآپ فی نیز ثابت است.
سوال دیگر آن است که ایا پتانسیل پایانه مبادی بارگیری و تخلیه دارای چنین ظرفیتی برای انتقال بود؟
در نکا فقط کشتیهای 5 هزار تنی میتوانند رفت و آمد کنند، بنابراین چند کشتی 5 هزار تنی باید رفت و آمد میکردند تا 500 هزار بشکه نفت خام به کشور وارد شود و آیا امکان دارد که 500 هزار بشکه نفت خام بیاید و در نکا تخلیه شود و هر روز این خط لوله 500 هزار بشکهای به طور مستمر کار کند؟ آیا در آن سوی مرزها نیز با توجه به پراکندگی میدانها و تولید محدود روزانه امکان ذخیره 500 هزار بشکهای وجود دارد که یک کشتی بتواند 500 هزار بشکه نفت خام را بارگیری کند؟
با فرض وجود 500 هزار بشکه نفت ذخیره شده، آیا کشتی با مشخصات مورد نیاز وجود دارد که بتواند نفت را بارگیری کند؟
ظرفیت کشتیهایی که در دریای مازنداران تردد میکنند 5 هزار تنی و یا 11 هزار تنی هستند. بنابراین 56 کشتی نیاز بود، تا به طور مداوم در رفت و آمد باشند تا بتوانند این 500 هزار بشکه را به کشور وارد کنند. بنابر این مطالعه و طرح از اساس ایراد داشت.
موضوع مهم دیگر واگذاری و سیاست های اصل 44 در فعالیت پالایشگاهی و روابط مالی فی مابین است که در صورت عدم تسهیل گری فرایند سوآپ نفت امکان پذیر نخواهد بود.
این مطلب به تنهایی یک پارادوکس بزرگ محسوب میشود. وقتی از سال 86 پالایشگاهها به سمت خصوصی شدن حرکت کردند و قیمت خوراک با 5 درصد تخفیف به آنها داده شد، هرگز حاضر نخواهند بود نفتی را که اصلا مرغوبیت ندارد و مشکلساز است، با قیمت فوب خلیج فارس خریداری کند.
از انجاییکه که این پروژه از ابتدا از اساس مشکل داشت و نقاط ضعف بسیاری داشت لذا انتظار می رود که دیگر کار آزمون و خطا صورت نگیرد. چنانکه امور بینالملل شرکت ملی نفت نیز اعلام کرد اگر بحث سوآپ اقتصادی باشد ما وارد میشویم و دیگر شرکت نیکو در این پروژه فعال نخواهد بود.